۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

افسانه های امروزی

دخترکی بود همیشه در قصه هایش زندگی میکرد من به او میگفتم دخترک شاه پریون اما از آن روز که در خیابان های این شهر بیماری کوری گرفت شاهزاده رویاهاش رو که باید با یه اسب سفید بالدار بیاد با یکی از همین ماشین های سفید مدل جدید اشتباه گرفت...........

۱ نظر:

صادق گفت...

به زبون خودمونی میشه "حرکت جامعه از دوران ماقبل سرمایه داری به دوران سرمایه داری"
خیلی خشنه ولی واقعیت داره.
.
یکی یه موقع تو شعرش گفته بود:
داش آکل مرد لوطی
ته خندق تو قوطی...
یادته؟