در ساعتهای اول دانشجو شدن خوب به یاد دارم که خواندم در هنگام فارغ التحصیلی به خوبی میتوانیم کنجشک را رنگ کنیم و جای طوطی قالب کنیم و یا حتی اگر دانشجو زرنگی هم باشیم از پس رنگ کردن ادم ها بر میام در ان ساعات افتخار بزرگی بود که نصیب ما گردیدد ان هم در مقابل جمع مهندسانی که یا قرار بود اجر بالا بندازند یا قرار بود گرد و خاک کامپیوتر پاک کنند یا همان همسایه های عزیزی که خاک دانشکده رو اشغال کرده بودند تا ما نبودیم نمیتونستن کاسه و لگن ها رو رنگ کنن و اینکه ما از همان اول فهمیدیم تا ما نباشیم تا مردم رو رنگ نکنیم کسی در اون دانشگاه به جایی نمیرسه
و اما حالا بعد چند سال کار کردن دیروز از ما پرسیدند کارتان چیست: نگاهی به دستان و مانتوم کردم و گفتم: من به کار رنگ کردن خودم مشغولم
بله ما را چه به رنگ کردن کاسه بشقاب ما را چه به رنگ کردن دیگران
همین که از بعد از فارغ التحصیلی خودمان را میتوانیم رنگ کنیم مایه افتخارمان هست...
مارا چه به رنگ سبز ما هر روز خود را رنگ تازه ای میکنیم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
رنگ ما بی رنگی است و رنگ یاران....
chakere refighe rang karemoon hastim dar bast va hesabi.hamishe va har rooz blogeto mikhoonam,sharmande age comment nemizaram ama kheili neveshte hato doost daram,kheili kheili hesseshoon mikonam,shad bashi azizam
ارسال یک نظر