۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

تا حالا شده یه سوال داشته باشین و همین طور مثل کاراگاه دنبال جواب سوالتون بگردین
و هزار دفعه هم جواب سوالتون رو ببینین ولی باز هم نفهمین
من امروز جوابی رو پیدا کردم که یک ساله دنبالشم و تازه فهمیدم خیلی وقته پیداش کردم فقط ......
من دلم واسه قصه زندگیم تنگ شده یه قصه خصوصی یه قصه شاد
.
.
.
اویشن دم میکنی چای مرزه میخوری تلفن ها رو جواب میدی همین طوری هوس نوشتن میکنی همین طوری هم زندگی میکنی

دلم پر میزنه که تو یه جاده سبز با نم نم بارون رانندگی کنم هر جا دلم خواست پارک کنم و داد بزنم و بدوم.... چرا نمیشه تو اتوبان حقانی یا اون پیچ اتوبان مدرس که من تازگی ها عاشقش شدم این کا رو کرد.

هیچ نظری موجود نیست: