۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

وقتی گفتن حقیقت سخت میشود سکوت میکنند و این سکوت انقدر ادامه پیدا میکند که بغض تلخی میشکند.
شرایط کاریم کمی پیچیده شده وقتی برای به روز کردن اینجا هم ندارم.

به روناک گل گلی : دوستم کی شه دوباره بتونم از اون ایمیل های طولانی طولانی واست بفرستم
کی شه تو هم مثل مژده بیای ایران کی شه بشه دوباره جلف بازی در بیاریم و رستوران رو سرمون بگیریم
بسه دیگه داره آبرومون میره اینها فقط بهانه ای بود برای اینکه بگویم همیشه به فکرت هستم...بگویم که دوستت دارم بگویم سالها دوری هنوزهم به هت فکر میکنم و هنوز در استانه سی سالگی به اون فکر میکنم میشه در استانه دهه بعدی کنار هم باشیم میشه دوران چهل سالگی رو مثل دهه های بیست سالگی تکرار کنیم این زندگی با وجود همه جدید بودن هاش گاهی بدجوری حس تکراری شدنشم میتونه فاز بده

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
خوبه که شرایط کاریت پیچیده شده. خیلی خوبه که شرایط کاری آدم پیچیده بشه. اصلا شرایط کاری چه ساده و چه پیچیده چیز خوبیه. شرایط کاری من در مدت زمان سه دقیقه خیلی ساده شد. ساده‌ی ساده. در واقع بی شرایط شد. روز یکشنبه یک نفر آمد و خیلی خودمانی گفت: یکماه برو مرخصی. به همین سادگی. حالا من شرایط کاری ساده ای دارم. به زبان ساده یعنی محترمانه اخراج شدم.پس بچسب به کارت و شرایط کاری رو درستش کن .
صادق