۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

1)یعنی همین امروز همین چند ساعت پیش که تو ترافیک جردن بودم داشتم به تو فکر میکردم که از روز تولدم صدات رو نشنیدم گفتم بهت بگم که به یادتم روناکی جونم
تازه پشت چراغ قرمز بعدی کل مکالمه رو هم با خودم دوره کردم از اولی هم که اومدم تو شرکت همش تو این فکر بودم یه پست بزارم

اهای کسی نیست که بخواد وبلاگش رو اپدیت کنه و یه سفرنامه واسمون بنویسه ... اهای با تو ام نه خیر اشتباه نمیکنی با خود خودتم یعنی اصلا مگه حتما باید اسمت رو ببرم که بفهمی

۱ نظر:

صادق گفت...

درود
یک دفعه نشستم کل پست‌های عقب افتاده رو خوندم. خسته نباشی.
امروز بعدازظهر ساعت تقریبا 6 یک پیغام توی جی میل دیدم و نفهمیدم که چی بود و چرا رفت؟ از چهارشنبه یاهوی من از کار افتاده و از امروز ظهر هم جی میل بازی در آورده.نمیدونم مشکل از کامپیوتر منه یا از شبکه.به هرحال یک لحظه به نظرم رسید اسم شما بود. درسته؟