۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

پست پنجم - موبایل

شبها که میخوابم با نگاه کردن به طبقه دوم تخت میفهمم که یک نقطه پایان واقعا به پایان رسیده ولی صبح ها که موبایلم زنگ مدرسه موشها را برایم میخواند میفهمم یم روز دیگر با انتظار دیگری شروع شده این روزها همیشه از موبایلم از تلفن از 360 از ..... فاصله میگیرم که مبادا دهن لقی ام گل کند و شرح حال بگویم. موبایل برایم تبدیل شده به یکی از ناشناخته ترین ها آری من در انتظار شنیدنم .
در انتظار تصمیم دیگری .

هیچ نظری موجود نیست: