۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

مکافات

یادمه توی پستهای قبلی اشاره کردم به اینکه چند ماه بیکار بودم ، یادمه اون چند ماه توضیح اینکه چی شد بیکار شدم خیلی سخت بود . کمتر کسی میتونست بفهمه چی شده ، گذشت اینکه میگم گذشت یعنی 3 سال گذشت حالا دیروز دوستی زنگ زد و گفت : اسو جناب آقای ف بیکار شد یعنی بد تر از اون بلایی که سر تو اورد سر خودش اوردن، حس عجیبی بود خیلی عجیب ،خوشحال هستم یا نه رو نمیدونم اما مگه از قدیم نگفتن چاه مکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی ، میدونی اقای ف اون روزها خیلی برای من سخت بود اما نمیدونی چه لطف بزرگی در حق من انجام دادی و کلا مسیر کاری من رو عوض کردی

هیچ نظری موجود نیست: